ارزشهای اخلاقی در حیات فردی و جمعی بشر نقش به سزا و مهمی بر عهده دارند. بنیادیبودن اخلاق در حیات بشر به گونهای است که تأثیر آن را میتوان در همه حوزهها و به ویژه ساحت سیاست به عینه مشاهده نمود. ارزشهای اخلاقی و رعایت آنها در حیات سیاسی موجبات تفاهم، تساهل، تعامل، احترام به حقوق دیگران و ... خواهد شد و از طرف دیگر عدم توجه به ارزشها و هنجارهای اخلاقی در عرصه سیاسی باعث ایجاد و رشد استثمار، خودبنیادی، فرصتطلبی، از بین رفتن حقوق و آزادیهای فردی و جمعی و ... میشود. نوع تلقیها از ارتباط میان سیاست و ارزشها و آرمانها، تأثیری مستقیم بر روی اندیشه و عملکرد سیاسی ما خواهد داشت و از این رو هر رویکردی نسبت به اخلاق، بایدها و نبایدهای آن و اعتقاد به رعایت کردن یا رعایت نکردن آنها داشته باشیم، روی اندیشه و عمل سیاسی ما تأثیر مستقیم دارد.
در طول تاریخ، این پیوند و رابطه همواره دستخوش دگرگونیها و دیدگاههای گوناگونی بوده است. گاهی در پیوند میان این دو، سیاست دست بالاتر را پیدا کرده و اخلاق به ابزاری در دست آن تبدیل میشود و گاهی نیز بر عکس، اخلاق هدف و آرمان اصلی بوده و سیاست خود را ملزم به رعایت و اعمال هنجارها و چارچوبهای اخلاقی دیده است. پیوند و رابطه از نوع اول همواره به عنوان نمونهای از سیاستورزی و حکمرانی نامشروع و نادرست مورد نکوهش و رد و طعن اندیشمندان و نخبگان بوده است. چنین رابطهای هم اخلاق را از درون تهی ساخته و آن را از ساختارهای گوناگون جامعه حذف میکند و هم سیاست را به ورطه ابتذال، خشونت و استبداد میکشاند، اما رابطه نوع دوم یعنی «اخلاقمداری سیاسی» یا «سیاست اخلاقی» همواره به عنوان مصداق بارز حکومت مشروع و صحیح، مورد تأکید و توجه بوده است و تمام تلاش نخبگان و اندیشمندان ایجاد چنین پیوندی برای بوجود آمدن جامعه و حکومتی آرمانی بوده است.
برتری اخلاق و ارزشها و هنجارهای راستین انسانی نسبت به سایر مقولهها جایگاه ویژه و برتری را در ادیان آسمانی و بهخصوص دین مبین اسلام از آن خود کرده است. پیامبر بزرگ اسلام مهمترین رسالت خود را تکریم «اخلاق و فضایل انسانی» میداند. در حقیقت اخلاق محوریترین مقولهای است که سایر شئون اجتماعی و سیاسی اسلام را به حول خود معنا و مفهوم میبخشد.
از دیدگاه اسلام «سیاست و حکومت فاضله» جز از مجرای اخلاق و ارزشهای اسلامی امکانپذیر نیست و البته مهمترین وظیفه چنین حکومتی نیز بازتولید هنجارهای الهی و اسلامی در جامعه است. انقلاب اسلامی نیز که الهام گرفته از احکام و آرمانهای ناب اسلامی است خود به محوریت اخلاق شکل گرفت و از این رو ماموریت اصلی خود را ایجاد و گسترش اخلاقیات در کلیه سطوح و شئون جامعه میداند. حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی از آغاز در صدد نهادینه کردن اخلاق گرایی به خصوص در عرصه سیاسی جامعه بوده است، و از این رو ایجاد نظام مردمسالاری دینی گامی مهم و حیاتی در جهت اخلاقی کردن سیاست و جامعه به شمار می¬رود. نظام مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی ایران با حفظ و ترفیع کرامت انسانی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام اسلامی، مهمترین زمینه تبلور آرمانها و اخلاقیات اسلامی و انسانی است. سیاست اخلاقگرا وجه سازنده و ساختاری نظام مردمسالار دینی به شمار میرود و از این رو علاوه بر آن که محور برنامهها و عملکرد این نظام است، خود آرمان و هدف متعالی آن نیز محسوب می¬شود. در حقیقت اهتمام به مقوله سیاست اخلاقی هم شیوه نیل به آرمانهای بلند نظام اسلامی محسوب میشود و هم نیل به کمال مطلوب سیاست اخلاق محور، که خود یکی از آرمانهای متعالی نظام اسلامی است.
یکی از مهمترین عرصههای سیاست ورزی که نوع مواجهه سیاست ورزان با اخلاق را بیش از سایر عرصهها نشان میدهد، عرصه «رقابت و مبارزه بر سر کسب قدرت سیاسی» و کنترل و دستیابی بر مصادر حکومتی است. این عرصه به دلیل حساسیت و ویژگیهای خاص خود همواره آسیبپذیرترین عرصه در مواجهه با اخلاق سیاسی بوده و از این رو نیازمند گسترش و اعمال اخلاقیات سیاسی در بالاترین سطح خود در این عرصه هستیم. در این عرصه نحوه و شیوه مواجهه ما با رقیبان و نیز ابزارهای بکار گرفته شده از طرف ما در این مواجهه به بهترین نحو نشانگر میزان تعهد و پایبندی ما به اصول و ارزشهای اخلاقی در عرصه سیاست ورزی است که البته این خود ریشه در نگرشها و دیدگاههای کلی ما نسبت به انسان و کل جهان هستی دارد.
در یک عرصه رقابتی سالم، سیاست ورزی اخلاق مدار حکم میکند که همواره حقوق متقابل رقیبان را مد نظر داشته و با رد و نفی هر نوع تهمت و دروغ پراکنی و ترور شخصیت، احترام به موقعیت فردی و اجتماعی افراد را سرلوحه خویش قرار دهیم. فرد و گروهی که در عرصه کنش سیاسی خود را مقید به رعایت اخلاق سیاسی نمیبیند به بهترین نحو به جامعه و افکار عمومی نشان میدهد که برای ارزشها و هنجارهای اصیل و راستین انقلاب و نظام هیچگونه اهمیت و جایگاهی قائل نیست. چنین فرد و گروهی با اعمال این روشهای تخریب گرایانه و ضد اخلاقی به مردم در جامعه پیام میدهد که به هیچ عنوان از شایستگی آن که مورد اعتماد مردم قرار گرفته و به مصادر حکومتی تکیه زند برخوردار نیست. تجربه سالهای گذشته و ادوار مختلف انقلاب صحت این قضیه را نشان داده و بر همگان آشکار ساخته که افکار عمومی به خوبی از ماهیت جریان¬ها و افراد فرافکن و تخریب¬گر و هنجارستیز آگاهی داشته و همواره این گروهها و افراد را مورد خشم و شعور انقلابی خویش قرار داده و آنها را در عرصه سیاسی جامعه منزوی ساختهاند.
در فضایی آکنده از صداقت، افراد، گروهها و مسئولین خود را متعهد به انجام و رعایت اموری میدانند که بر زبان جاری ساخته اند. در چنین وضعیتی امکان انتخاب واقعی و آگاهانه از سوی مردم نیز بیشتر فراهم خواهد شد، زیرا افراد و گروهها صرفا بر مبنای تواناییهای واقعی خود به بیان مسائل و ارائه راه حل خواهند پرداخت و از دادن وعدههای توخالی و عاری از حقیقت خودداری میکنند. برای ایجاد فضای سالم سیاسی و نیز حرکت در مسیر پیشرفت و ترقی، همه کنشگران عرصه سیاسی میبایست خود را متعهد به حرفها و وعدههای خود بدانند که در این صورت یا از دادن وعدههایی که قادر به عمل کردن به آن نیستند خودداری میکنند و یا اینکه با تمام توان در عمل به وعدههای خود میکوشند.
همه باید توجه داشته باشیم که برای حذف رقیبان و غلبه بر ایشان اصول و ارزشهای بزرگ انسانی و اسلامی را قربانی و نابود نسازیم. اگر ما با استفاده از راه و روشهای غیر اخلاقی رقیب خود را شکست داده و رسوا کنیم بازنده اصلی خود ما خواهیم بود. چنان که امیرالمومنین علیبن ابیطالب (ع) میفرماید: «الغالب بالشر مغلوب» (نهجالبلاغه، کلمات قصار). یعنی کسی که از راه شر به پیروزی دست یابد در حقیقت مغلوب است.
در نظام مقدس جمهوری اسلامی به عنوان تنها نظام مردم سالار دینی در جهان، «کارگزاران و مسئولین» امور میبایست دارای بالاترین میزان از معیارهای والای اخلاق اسلامی باشند. تنها در این صورت است که میتوان انتظار داشت ایشان در حوزههای اجرایی و مدیریتی نیز عدالت اخلاقی را رعایت نمایند. «کارگزاران نظام الگوها و نشانههای نظام هستند» و از این رو بیش از دیگران باید ملزم به رعایت اصول اخلاقی باشند. شهید مظلوم آیتالله بهشتی ازبزرگانی است که به الگوسازی اسوه اعتقاد و تاکید شدید و مستمر داشتند و آن را نیاز دائمی و بسیار مهم انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران میدانستند. شهید بهشتی تاکید داشتند: حکومت نمونه اسلامی آن حکومتی است که حکومتکنندگان آن، تشنه قدرت نباشند و ما روی این اصل تکیه فراوان داریم... بزرگترین علت موفقیت انسانی که میخواهد کمک کار انسانهای دیگر در خودسازی باشد، این است که خود این انسان، الگویی باشد برخوردار از کمالاتی که دوست دارد دیگران به دست آورند.»(ارزشها در نگاه شهید بهشتی، ص ۱۱۴(.
ایشان درجای دیگرگفته اند:«بگذارید رفاقت ها، بگذارید رابطه ها، هرگز نتوانند صداقتها و ضابطهها را به خطر بیندازند، زیرا که عدالت اجتماعی، عدالت اخلاقی، عدالت اقتصادی، عدالت معنوی در جامعه تنها و تنها بر اساس حاکمیت ضابطهها و صداقتها به وجود میآید و نه براساس رفاقتها و رودربایستی ها، رفاقتها و رودربایستیهایی که منحرف باشند از معیار صداقتها و ضابطهها و ارزشهای پذیرفته شده اسلام. اینها برای جمهوری اسلامی ما، خطر و خطرآفرین هستند و باید از صحنه مسئولیتهای جامعه ما به کنار روند.»(مجله عروه الوثقی، شماره ۹۸، ص ۳۷و۳۸(.
http://ghalibaf.ir//Default.aspx?tabid=61&mid=566&ctl=ArticleView&articleId=98&language=fa-IR
سلام عزیرم
وبلاگ خیلی جالبی داری . مخصوصا مطالبت خیلی پر با و جالب هستند . تا به حال چندین بار به وبلاگت آمدم و هر دفعه نیز وبلاگت خیلی برایم جالب تر و بهتر جلوه می کرد . امید وارم که همیشه در کارت موفق باشی .
بر اساس خصوصیات خوبی که داری تصمییم گرفتم اگه تو هم دوست داشته باشی با هم تبادل لینک کنیم .
پس از تو خواهش می کنم اگر تصمیم گرفتی مرا لینک کنی با نام « SAMI » لینکم کن . لطفا وقتی مرا لینک کردی به من اطلاع بده تا تورا با هر نامی که خواستی لینکت کنم .
I LOVE YOU
سلام گرامی
آخه چرا؟