چاه

درد دل های یک دل شکسته!

چاه

درد دل های یک دل شکسته!

پر شور اما با شعور

سلام

دیشب به شدت عصبانی بودم و برخی حرفهای سطحی رو در پست قبلی ارسال کردم. اما الآن به صورت نسبتاً منطقی می­خوام ابعاد مختلف رفتار متفاوت آقای احمدی نژاد در سیاست رو بررسی کنم. برای شروع به سمت سایت های بیگانه رفتم تا اول نظر اون ها رو بپرسم (برای رفتن به لینک بایستی از فیلتر شکن استفاده کنید):

1. صدای آمریکا:

برخی مطالب مرتبط:

-          یادداشت: شکاف سیاسی در بالاترین لایه قدرت و طشتی که احمدی نژاد از بام انداخت

-          حملات احمدی نژاد و موسوی به یکدیگر نشان از اختلافات درونی نظام داشت

-          احمدی نژاد یک تابوی سیاسی ایران را درهم شکست

-          ابرازنظرات شدیدا مغایر رهبرایران، و رقیب، در مناظره

-          اما آنچه به گفته محمود احمدی نژاد در ۲۴سال نخست عمر جمهوری اسلامی بر کشور گذشته و تحت رهبری مستقیم آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای بوده، تنها محدود به موارد مورد اشاره وی مانند رانت خواری و سوء استفاده از امکانات دولتی نیست. بلکه به این سیاهه می توان ادامه دادن جنگ پس از آزادی خرمشهر را افزود که هزینه های کلانی در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر ایران تحمیل کرد. می توان از اعدام های دسته جمعی مخالفان سیاسی یاد کرد، می توان به افزایش سه درصدی نرخ جمعیت با استناد به ضرورت افزایش جمعیت شیعیان پرداخت که خود فقیر شدن جامعه و کاهش درآمد سرانه را به دنبال داشت. و می توان فرار نخبگان، افزایش آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد، طلاق و فحشا و نیز رشد بیکاری و تورم و ده ها مورد دیگر را به یاد آورد که در این سال ها پیکر رنجور طبقه آسیب پذیر و متوسط را باز هم نحیف تر کرده است.

-          به این همه باید دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد را افزود که خود بیش از هر دوره چهار ساله دیگر در جمهوری اسلامی منشا هرج و مرج نظری و عملی بوده است. او گاه خود را برگزیده و برکشیده امام دوازدهم شیعیان دانسته و گاه برای آن امام غایب بشقاب خالی در میز ناهارخوری هیات دولت گذاشته است. آقای احمدی نژاد با درآمدهای افسانه ای نفت ایران در سال های اخیر معجزه ای نکرده مگر آن که حجم نقدینگی و تورم را افزایش دهد و بخش هایی از آن را نثار پابرهنگان آمریکای لاتین و خاورمیانه کند. او که سودای چهار سال ریاست دوباره را در سر می پروراند، هر آنچه توانسته برای تضعیف قوانین موجود و نهادهای نوپای مدنی در ایران انجام داده است. دانشجویان منتقد را به بند کشیده، فعالان کارگری و اصناف را از کار بیکار کرده و نویسندگان و هنرمندان را به کنج عزلت کشانده است.

http://www.voanews.com/persian/

http://www.voanews.com/persian/2009-06-04-voa18.cfm

http://www.voanews.com/persian/2009-06-04-voa27.cfm


2. رادیو فردا:

برخی مطالب مرتبط:

-          مناظره احمدی‌نژاد و موسوی، دگرگونی زبان و گفتمان سیاست در ایران

-          دور شدن زبان فارسی را در عرصه سیاست رسمی از ریا و ادب تصنعی، کلی‌پردازی و مبهم‌گویی و نزدیک‌تر شدن آن را به زبانی صادقانه‌تر، بی‌ریاتر، مشخص‌تر، روشن‌تر و صریح‌تر نشان می‌دهد.

-          و کسی را که رهبر جمهوری اسلامی به دوستی با او افتخار کرده ، سی سال محرم اسرار نظام بوده و در تصمیم گیری های اصلی داخلی و خارجی سی سال گذشته نقش اصلی و حضوری مؤثر داشته است، به صراحت و با ذکر نام به همدستی با «پادشاه یک کشور عربی همسایه» متهم کند.

-          اما بیش و پیش از این همه نه فقط گفتمان انتخاباتی که زبان سیاست رسمی را در ایران دگرگون کرد.

-          در ایران که نظرسنجی بی طرف و عینی و آزاد وجود نداشته و نظرسنجی‌های به نسبت عینی و بی‌طرفانه برخی نهادهای حکومتی محرمانه می مانند، هنوز نمی توان در باره انگیزه آقای احمدی‌نژاد و تاثیر عاملی چون ترس از شکست بر اساس نظرسنجی داوری قطعی به دست داد.

-          شاید هدف اصلی آقای احمدی نژاد از این سخنان، چنان که خود گفت، افشاگری علیه رقبای خود بود. کارایی این تاکتیک اما در جامعه ای که مردم آن به فساد اقتصادی دولتمردان خو گرفته اند، چندان روشن نیست .

-          در ادامه مناظره، رفتار آقای احمدی نژاد نشانگر قبول شکست در انتخاباتی که آقای احمدی نژاد اطمینان یافته است برای آن دوست و دشمن توطئه کرده اند. به نظر می رسد آقای احمدی نژاد با نام بردن از علی اکبر ناطق نوری -که از مشاوران نزدیک آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی است- و قرار دادن او در کنار اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بعنوان عوامل توطئه، پل های بازگشت به حیات سیاسی فعال را از مسیرهای متعارفی، برای خود خراب کرده است.

-          با توجه به مسیری که احمدی نژاد برای مناظره و برخورد با سایر نامزدهای انتخاباتی ترسیم کرده است، هر یک از جلسات مناظره می تواند به فروریختن بیشتر مواضع شخصی او بینجامد. احتمالا عدم حضور در مناظره های آینده می تواند بیشتر در جهت مصالح او باشد تا اصرار برای حضور در آنها.

http://www.radiofarda.com/content/o2_election_ahmadinejad_mosavi/1746280.html

http://www.radiofarda.com/content/o2_debate_reactions_Iran_election/1746328.html

http://www.radiofarda.com/content/f7_Ahmadinejad_debate_reaction/1746720.html

http://www.radiofarda.com/content/f35_Musavi_Ahmadinejad_Debate_Com/1746487.html

http://www.radiofarda.com/content/f35_Musavi_Ahmadinejad_Debate_Com2/1746569.html


3. بی بی سی فارسی:

برخی مطالب مرتبط:

-          منازعه بی سابقه انتخاباتی میان احمدی نژاد و موسوی

-         

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090602_ka_jamshidi-ahmadinejad.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090601_ka_ir88_daily11.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/05/090513_op_ir88_daily30.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090604_si_rs_tvdebates.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090603_op_ir88_mousavi_ahmadinejad_debate.shtml

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090602_bd_ir88_alami_khamenei_letter.shtml

http://newsforums.bbc.co.uk/ws/fa/thread.jspa?forumID=9027


برای امشب بیش از این حال ندارم، جمع بندی این که متأسفانه صدای ضد انقلاب از تریبون ملی (صدا و سیما) و از زبان فردی ملی (رئیس جمهور) بیان شد، فلذا گرچه نمی­توان این را غلط دانست، اما صحیح دانستن آن هم جای تردید دارد. آنچه مسلم است این در راستای توصیه­های مقام معظم رهبری (مدظله) پیرامون عدم تخریب دولت­ها نیست. آنچه مشخص است دامن زدن به اختلافات داخلی کشور (البته در زمان ثبات) و همچنین تغییر ادبیات اسلامی و اخلاقی ما به ادبیات غربی است (یا به قولی تغییر ادبیات رسمی به ادبیات بی پرده) که این هم منافی خواست امام خمینی (ره) و رهبری است. همانگونه که مشاهده شد، تخریب دولت های گذشته بابیان رئیس جمهور و تعمیم آن به همین دولت، به طور کلی نظام را دروغگو و دارای پشت پرده های فساد معرفی کردند و این آتش دامن این دولت را نیز گرفت. این همان بل گرفتند ضد انقلاب است.

در پست بعدی چند تحلیل دیگر رو اضافه می کنم، انشاءالله.

نظرات 13 + ارسال نظر
www.whoami.blogsky.com جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:13 ق.ظ http://www.enekaseab.blogsky.com

من رای نمیدم.راحت جانم.:)خوشحال میشم اگه با هم تبادل لینک داشته باشیم.آدرس هر دو وبلاگمو برات میذارم. خوشحال میشم ببینمت.

سلام
تمام بحث های من برای اینه که می خوام رأی بدم، می خوام به سمت جامعه متعالی پیش بریم. شما با پاک کردن صورت مسئله، فقط از مسأله فرار می کنی، و این صحیح نیست.

یک پیشنهاد برای تو جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ق.ظ

آنکه با زندگی می سازد زندگی را می بازد
با زندگیت نساز زندگیت را بساز

سرمایه گذاری در کمپانی راه آسمان

حمیدرضا شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:49 ب.ظ

از حرفای اون شب دکتر حمایت نمی کنم اما انگار تو ذهنت یه بت از رفسنجانی ساختی که حاضر نیستی بشکنی ش. رفسنجانی هرچقدر هم برای این نظام کار کرده باشه ( با فرض اینکه خالص هم بوده) اما فکر کردی چرا از مدت ها قبل انقدر داره به آب و آتیش می زد که احمدی نژاد یا امثال اون وارد این فضا نشند؟! منم برای رفسنجانی احترام قائل بودم ولی کارهایی که برای کسب قدرت می کنه تقریباً حالمو بهم می زنه. تو هم چشماتو باز کن و بعضی چیزایی که دوست نداری ببینی رو ببین! به قول امام عزیزم : "میزان، حال افراد است."
به عنوان مشق شب اینو 1000 بار بنویس تا برات ملکه شه!!!!!

باسلام
متأسفانه نفهمیدم کدوم آقا حمیدرضا هستید.
ولی جداً یه سؤال دارم، چی باعث می شه که شما فکر کنی شخص آقای هاشمی (تأکید می کنم شخص آقای هاشمی) بخواد تو قدرت بمونه؟
گرچه قبول دارم که حب جاه آخرین چیزی است که از دل مؤمن خارج می شه، ولی بایستی به یک پیر سیاست این حد از شعور را بدهی که می داند چگونه با شرایط سیاسی بازی کند.
من قویاً فعالیت فرزندان آقای هاشمی را از ایشان جدا می کنم و در فرصت مقتضی در این باب نیز صحبت هایی دارم. آقای هاشمی بت در ذهن من نیست، یک استوانه برای این نظام است که نباید به بهانه های کم اهمیت این استوانه دچار خدشه شود.

حمیدرضا یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:31 ق.ظ

منم جداً یه سوأل ازت پرسیدم: (اما فکر کردی چرا از مدت ها قبل انقدر داره به آب و آتیش می زد که احمدی نژاد یا امثال اون وارد این فضا نشند؟!) تو اسمشو می ذاری بازی سیاسی؟! دختر رفسنجانی که تو این 4 سال داشت تو کانادا حال دنیا رو می برد چرا الان اومده داره سنگ سازندگی و اصلاحاتو به سینه می زنه؟ اگه هاشمی از این حرفا مبراست چرا یه بار جدایی خودشو از این جریانات اعلام نمی کنه و همیشه نقش یه حامی قوی رو براشون بازی می کنه؟ به نظرت این یعنی بازی با شرایط سیاسی؟! اگه کسی استوانه است باید خودشو تو خیلی چیزا حفظ کنه، برای آدمای بزرگ اشکالات کوچیک( یا همون بهانه های کم اهمیت) مشکل سازه، هرچند! اینایی که من از رفسنجانی می بینم بهانه های کم اهمیت نیست...

هنوز هویت شما برام فاش نشده!

یکی از نکاتی که وجود داره اینه که ما می ریم با چاوز دست می دیم بر سر یک منفعت مشترک و اون مقابله با آمریکاست. حالا این دلیل می شه که ما دستمون با چاوز تو یه کاسه است؟
نمی خوام بگم که لزوما همه ی کسایی که در ائتلاف «نه احمدی نژاد» هستند با نیت خیر و مملکت دوستی آمدند. اما فراموش نکنید که هستند کسانی که واقعاً به خاطر کشور و اسلام نمی خواهند آقای احمدی نژاد بالا بیاد. از این رو یک چوب برداشتن و همه را با آن زدن صحیح نیست.

آقای هاشمی قطعاً خطا داشته اند، قطعاً تفکر اقتصاد لیبرالی از زمان ایشان کلید خورده، اما فضای بی اعتمادی درست کردن نسبت به مسؤلین دامن مسؤلین فعلی را هم خواهد گرفت.

به همین دلیل این باید به دست قوه ی قضاییه باشد تا هیچ کس داد بیجا در جامعه نزند و جو را تغییر ندهد.

حمیدرضا یکشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ق.ظ

راستی! نظام دقیقاً تو همین برهه هاست که به حمایت( معنوی و فکری و اخلاقی و...)، صداقت و درایت استوانه هاش نیاز داره،مگه نه؟ منصفانه فکر کن! هاشمی داره همین نقشو بازی می کنه؟

بحث من واقعاً مستقل از این مواردی است که شما می فرمایید. استوانه های نظام اکنون با عملکردهای غلط آقای احمدی نژاد مخالفند و لازم می دونند که فرد دیگری کار را بر عهده گیرد تا خطاهای ایشان را نداشته باشد و خوبی های ایشان را هم داشته باشد.
البته خیلی زیادی مثبت نگری کردم، ولی در مقابل توهم توطئه ای که شما زدی این چیزی نیست.

(هویت شما!؟)

حمیدرضا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ب.ظ

من می گم مگه بقیه عملکرد غلط نداشتند؟! این وسط فقط احمدی نژاد کارهای غلط انجام داده؟ استوانه های نظام باید تابع نظام و سیاست گذاری هاش باشن نه اینکه ساز مخالف بزنن! چرا از کسایی حمایت می کنن که نه سابقه خوبی دارن نه همسو با نظامند؟ واقعا اینایی که دارن از جانب رفسنجانی حمایت می شن همونایی اند که مطلوب نظام اسلامی هستن؟ و واقعا عملکردشون انقدر درست بوده که در مقایسه با احمدی نژاد برتری دارن؟! من توهم نزدم تو چشماتو رو یه چیزایی که نمی خوای ببینی بستی. مگه احمدی نژاد داره چیکار می کنه که اینا باهاش مشکل دارن؟ ۱۰۰۰برابر همین اشکالایی که به دکتر وارده به خودشون وارده. احمدی نژاد تنها وارد صحنه شد و یه جاهایی اشتباه کرد ولی اینا که قدرت رو خورده بودن و منم منم شون گوش فلک رو کر کرده بود چرا اینهمه ضعیف عمل کردن؟
واقعا ازت می پرسم فکر می کنی با چیه احمدی نژاد مشکل دارن و کدوم عملکردش اینا رو ناراحت کرده؟( ببین نمی گم دکتر اشکال نداره ولی اینا واقعا با اشکالایی که من وتو از دکتر به عنوان یه رئیس جمهور می گیریم مشکل دارن یا بحث چیزای دیگه ای مثل منافع و... مطرحه؟ خدایی ش کدومشونه؟)

+ هویت من مگه مهمه؟! فک نکنم منو بشناسی.تو فک کن یه هموطن.

تو بعدی پاسخ دادم

+مهمه، مگه می شه مهم نباشه، من این وبلاگ هم دیر به دیر آپ می کنم هم خیلی نشرش ندادم، واسه همین فقط چندتا از رفقا اینجا معمولا می یان، اگه شما هم یه رفیق جدید برای ما بشی خوشحال می شم.

حمید رضا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:32 ب.ظ

اون بالایی رو الان خوندم! تو چرا چوب اونا رو برداشتی و داری یه طرفه به قاضی می ری؟ من نمی فهمم اینا فکر خودته یا چون رفسنجانی گفته تو هم می گی؟ واقعا فکر می کنی رفسنجانی به خاطر اسلام و نظام نمی خواد احمدی نژاد بیاد؟! واقعیتش اینه که من جدای از حرفایی که از این ور اون ور می شنوم، از صحبت های اینا بوی دلسوزی نمی شنوم. من که ادعای متقی بودن ندارم و ممکنه اشتباه کنم، اما در همین حدصفری که هستم و وابستگی و ارادتی به هیچ کدوم ندارم و سعیم براینه که کارها رو با حرفای امام و آقا تطبیق بدم، چیزی که می بینم رنگ و بوی دلسوزی و علاقه به نظام رو نداره... الله اعلم!

من چوب اون ها رو برنداشتم، ولی در قبال یک طرفه به قاضی رفتن شما نمی شه من بی طرف برخورد کنم که!
دقیقاً به جهت این که نمی شه نیت ادم ها رو تشخیص داد ما می گیم:
نحن نحکم بالظاهر
اینجا هم بر مبنای ظواهر تصمیم می گیریم، این اطلاعاتی که عمدتاً پخض می شه دقیقاً دو جنبه تحلیل داره، چرا شما همیشه یک طرفش رو قطعی می گیرید و جلو می رید. برای بنده که یک جوان جویای نامم(!) قصد تصمیم گرفتن نیست که بر یک تفکر مجبور به تصمیم بشم، برای همین همه همت رو روی این باید بذاریم که هر موضوعی رو از زوایای مختلف ببینیم.
به همین جهت پست بعدی رو اختصاص می دم به یه دفاعیه از آقای احمدی نژاد!

حمیدرضا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 ب.ظ

آفرین به تو!! من این کارتم قبول ندارم.
مثل اینکه تو شروع کردی با مطالبت. من دیدم داری یه طرفه حرف می زنی گفتم یه مقدار توجهت بدم به انصاف!
جواب سوآلای منم نده! خب؟!! از زیرش در برو! هی بحث تو بحث بیار! کی به کیه؟!! ما که متوجه نمی شیم!! نه؟!

بیا باهم دوست باشیم باشه! شما خودت رو اینقدر عصبانی نکن، منم که کلاً عصبانیم ، عصبانی نباشم!

حمیدرضا دوشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:55 ب.ظ

بیخیالی خوش تر است...

آری خوش تر است...
ولی ما برای خوشی نیامدیم!

حمیدرضا سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ق.ظ

معلومه که برای خوشی نیومدیم. اما مرام کسایی که تو داری سنگشون رو به سینه می زنی همینه!:
رفاه برای ما رنج برای مردم. انقلاب برای ما خون دادنش برای مردم. بیت المال برای ما رعایت بیت المال برای مردم! فریاد اسلام سر دادن برای ما عمل به اسلام برای مردم. امام برای ما وفای به آرمانهای امام با مردم!...
من بهت می گم از هاشمی بت ساختی نگو نه! حتی حاضر نیستی به یه سری سوال در موردش جواب بدی. برای هاشمی چندان فرقی نداره که موسوی بیاد یا کروبی یا رضایی. اما احمدی نژاد نباید بیاد! واقعا اصولی که آقا تبیین کردند تو کدوم یک از اینا دیده می شه؟ تو احتمالا می ری سراغ رضایی ولی همین رضایی هم وامدار هاشمیه و به پشتیبانی اون اومده و برنامه های اونو پیاده می کنه. همین رضایی از امام می گه ولی وقتی پای اشتباهات میاد وسط میگه امام کرد پای رشادت ها و پیروزی هام که میاد وسط می گه من کردم!! واقعا از اینهمه وفا آدم لذت می بره!!!! همینش برای من یکی کافیه... ما دنیا رو با دید منفعت طلبانه نگاه نمی کنیم و امام و شهدا رو هم خرج تقدس خودمون نمی کنیم. می دونی!رنجی که هست خیلی عمیق تر از این حرفاست.... ما به حرفای اینا با چشم بسته نگاه نمی کنیم هر حرفی که می زنن خیلی چیزا رو یاد ما میاره...
(رشته وحی گسست و ما ماندیم و عقلمان. عصر بینات به پایان رسید و آن اخرین شب ، دیگر به صیح نینجا مید .در تاریکی شب ، سیر سیرکی نوحه غربت را زمزمه میکرد. خانه، چشم بر زمین و اسمان بست و در ظلمت پشت پلک ها یش پنهان شد. پرده ها را آویختیم تا چشمانمان به لاشه سرد و بی روح زمین نیفتد و درخود ما ندیم و یتیمانه گریستیم. )
ببخشید خیلی پراکنده گویی کردم...

حمیدرضا چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:05 ب.ظ

نامه بُت ات رو بخون:
http://baznevis.com/view-18125.html
ادب، معرفت، ولایت پذیری، قانون مداری،مظلومیت، قدرت نخواهی! و... درش موج می زنه!!!
انصافا می خوام بدونم الان نظرت چیه...

برادر من!
اینجا هوا برای تنفس کم است

حمیدرضا شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ق.ظ

معلومه ریه هات مشکل پیدا کرده!
چه عرض کنم؟! ما که عرایضمون رو گفتیم قرار بود شما بفرمایید! که....

آدم داغ می کنه، یخ می شه، دوباره داغ می کنه! مهم اینه که فراموش نکنیم وظیفمون چیه!
ما شاکریم، گرچه آخرش شما رو نشناختیم! حداقل ایمیل بده بهت ایمیل بزنم! بعضی چیزها رو اینجا نمی شه گذاشت.

حمیدرضا دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:20 ق.ظ

قرار بود یه چیزاییو که نمی تونی اینجا بگی اونجا(میل من!) بگی چی شد پس؟! نکنه چیزی نبود؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد