بسمهتعالی
سلام
در آستانهی انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری ، فضای التهابی را در جامعه همهی بزرگواران دیده و درک نمودهاند. با توجه به این که برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، مناظرهی تلوزیونی میان نامزدهای ریاست جمهوری برگزار شد. هیچ کس فکر نمیکرد که با توجه به ادبیات سیاسی حاکم بر کشور، این مناظرهها دچار جنجال شود. لکن دیدیم که در مهمترین مناظره، دکتر احمدینژاد با ادبیاتی متفاوت و تهاجمی مناظره را آغاز نمودند و به بیانی این سخن مهندس موسوی را اثبات نمودند که قواعد بازی در این چهار سال تغییر یافته است. البته ریشهی این تغییر را از همان ابتدا باید جست. خاطرم هست که در انتخابات 76 آقای ناطق پیش از اعلام قطعی نتایج به آقای خاتمی تبریک گفتند و در رسانهها اعلام شد. در سال 80 نیز که رقیب اصلی آقای خاتمی آقای توکلی بود، نیز پس از انتخاب ایشان نامهی تبریک ارسال نمودند (و حتی بقیهی کاندیداها). اما در سال 84 چه؟ خود نظاره کنید. اما اینها هیچ یک دلیل بر رفتار ایشان در مناظره نخواهد بود که در ذیل بدان اشاره میکنم.
آنچه بنده را مجاب به نوشتن این نامه در این گروه نمود، سخنان و بحثهایی بود که پیش از این در همین جا مطرح گردیدهبود. دوستان دم از عقلانیت میزدند و بازهم با احساس به نوشتن میپرداختند. به نظر من امروز زمان مناسبی است برای آنکه جمعبندی میان این سخنان صورت گیرد. انتظار بیجایی از خود است که بتوانم بیطرف به تحلیل وقایع بپردازم. فلذا اگر در متن را در مجموع بیطرف ندید خرده نگیرید.
در باب گفتگوها و بیانات و مستندات تا پیش از مناظرهها:
سه کاندیدا: نقد فضای موجود برای رسیدن به فضای مطلوب. یک کاندیدا: تأیید عملکرد خود و اصرار بر ادامه.
دکتر احمدینژاد: در بحثهای ایشان شاید میتوان گفت که تنها به گزارش عملکردشان پرداختند. گویا تنها تریبون دولت که همان رئیس دولت است، در این زمان فرصت را مقتضی دانستند که مردم را از عملکرد دولت آگاه نمایند. آنقدر که رئیس دولت در این چهارسال در رسانهها ظاهر شد، سخنگوی دولت ظاهر نشد. وبدیهی است چنین رفتاری در شرایط انتخاباتی صورت پذیرد.
دکتر رضایی: ایشان که با شعار انقلاب اقتصادی آمدهبودند تیر خلاصی بر اقتصاد دولت فعلی زدند و نقد اصلی ایشان به این حوزه بود. در فیلم مستند ایشان که اشارهی کوچکی به اتفاق چهارسال پیش شد (میثاقنامهی اصول گرایان که میان چهار کاندیدای اصولگرا بسته شده بود) و به عبارتی ایشان علت انصراف خود در دور قبل و حضور خود در این دور را با این استدلال توجیه نمودند (انصراف دور قبل به دلیل میثاقنامه، حضور در این دوره به دلیل عدم رعایت میثاقنامه).
حجتالاسلام کروبی: متأسفانه یا خوشبختانه اثر اطرافیان ایشان بر روی ایشان بسیار زیاد است. شاید به همین دلیل در همهی تبلیغات عکس آقای کرباسچی را به عنوان معاون اول کنار ایشان میبینیم. اما ایشان در بخشهایی از فیلم خود متأسفانه فضای بداخلاقی را ایجاد نمودند و به تمسخر به موضوع هاله نور اشاره کردند. البته 2 مورد دیگر هم بود که چون خیلی لطیف گفته شد در همان ادبیات سیاسی قبلی جای داشت.
مهندس موسوی: ایشان نیز که به دنبال تغییر وضع موجود آمدهاند و علت حضور خود را احساس خطر از شرایط دانستند، عمدتاً به نقد فضای موجود پرداختند و کمتر به بیان برنامهها پرداختند. بداخلاقی مشابهی در فیلم ایشان نیز رخ داد و آن اشارهی تمسخر آمیز به موضوع دکترا. البته این موضوع بسیار لطیف بیان شد، لکن با فضایی که در جامعه موجود بود، لطافت کاری از پیش نخواهد برد.
جمعبندی:
بیان برنامهها به ترتیب آقایان 1. رضایی، 2. موسوی، 3. کروبی، 4. احمدینژاد
عدم تخریب دولتهای گذشته به ترتیب آقایان 1. احمدینژاد، 2. رضایی، 3. موسوی، 4. کروبی
به همین دلیل همهی امیدها برای بیان برنامهها به مناظرهها متوجه شد. و چه جای مناسبی برای این کار که دو کارشناس در مقابل چشمان مردم به تبیین برنامههای خود به محاجه میپردازند. مثال این که شما وقتی به یک طبیب مراجعه میکنید، هر چه بگوید را ناخواسته میپذیرید، چون در آن حوزه تخصص ندارید، اما میبینیم که دو طبیب هنگامی که با هم به محاجه میپردازند کاملاً میتوان حقانیت تئوریک یکی را پذیرفت.
پس انتظار میرفت که در مناظرهها با بررسی دقیق برنامهها مردم آگاهتر شود لکن...
مناظرهی اول: عدم تخصص آقای کروبی در حوزهی اقتصادی و مقابل استاد اقتصاد قرار گرفتن ایشان. از ابتدا ایشان نقد کردند که بایستی کارشناسان دو طرف به مناظره بپردازند که صد البته برای شخص ایشان صحیح بود. اما توان گفتار آقای رضایی و همچنین تبیین برنامههای اقتصادی ایشان به صورت کارشناسی، آقای کروبی را مغلوب کردند. تا آنجا که آقای رضایی کاملاً طرح 70 هزارتومانی آقای کروبی را نقدکرده و نامفید دانستند و آقای کروبی نیز این را تأیید کردند! و از این رو میتوان تنها گفت که آقای رضایی به تبیین برنامههای خود پرداختند و آقای کروبی در موضع انفعال قرار گرفتند و مجبور به پاسخ گویی به ایشان شدند.
مناظره دوم: در این مناظره با توجه به دلایلی که ذکر شد انتظار میرفت به تقابل برنامهها بپردازند. لکن متأسفانه با شروعی که آقای احمدینژاد داشتند (که شاید کمی هم حق داشتند) ادبیات سیاسی کشور را رسماً تغییر دادند و مناظره تبدیل به آتو گیری شد (همان که در مناظرههای دانشجویی داشتیم). به همین دلیل بازهم برنامهای بیان نشد (البته از سوی آقای احمدینژاد برخی برنامهها مطرح شد که نشان از ادامهی وضع موجود بود) و هر دو بزرگوار نتوانستند برنامههای خود را اعلام کنند. کل مناظره به بیان گافهای دو طرف پرداخته شد (که مسلماً هر دو دارای اشتباهاتی بودند و باز کردن این امر به ضرر هر دو نفر شد و از آن مهمتر به ضرر انقلاب). این نوع مناظره من را به یاد مناظرههای آمریکا و اروپا انداخت. 30 سال تلاش ما بر این بود که ادبیات سیاسی مشابه غرب نداشته باشیم و این موضوع برآمده از متن اسلام و خط امام (ره) بوده است (فرمان 8 مادهای) واین مناظره شُک عظیمی به کشور وارد کرد. آنچه قلب را جریحه دار میکند این است که پس از چند ساعت همه بدون توجه به این هزینهی هنگفتی که پرداخت شد به شادی پرداختند!
مناظرهی سوم: در این مناظره که شاید به دلیل شروع مناظره با آقای رضایی مناظره در دست ایشان بود، ایشان با طرح دو سؤال اقتصادی آقای موسوی را به چالش کشیدند. آقای موسوی در این مناظره فرصت یافتند تنها به تبیین برخی برنامههای اقتصادی خود بپردازند. لکن به سؤالی که ناظر بر خط کشی ایشان با مجاهدین، مشارکت، دوم خرداد، آقای خاتمی و... بود پاسخ صریح ندادند. از این رو پیش بینی میشود این اقدام آقای موسوی تعدادی از رأی ایشان را بریزد. بحث بعدی که متأسفانه آقای موسوی پاسخ صریح به آن ندادند، موضوع التزام به چشمانداز و اصل 44 بود. که ایشان نه تأیید نمودند و نه رد کردند.
جمعبندی:
بیان برنامهها به ترتیب آقایان 1. رضایی، 2. موسوی، 3. احمدینژاد، 4. کروبی
عدم تخریب دولتهای گذشته به ترتیب آقایان 1. رضایی، 2. کروبی، 3. موسوی، 4. احمدینژاد
کمی بیاندیشیم و از جو به دور باشیم.
ومن الله التوفیق
تو مثل آدمایی که ذهنشون فقط 0 و 1 داره می مونی! این جهان واقعیت های دیگه ای هم به جز اعداد و ارقام داره. خوبی عدد و رقم اینه که رنجی توش حس نمی کنی و بدی واقعیت اینه که قلبت می سوزه....
سلام
لطفاً بفرمایید که من کجا به صورت صفر و یک نگاه کردم، آن وقت در توضیحات بیشتر درخدمت شما هستم
به نظر من این تغییر گفتمان از همان سال اول شروع شد.
نگاه کن ما الان داریم چیزایی رو میبینیم که تازه داریم میفهمیم نوبر این دولت نبوده مثلا ماجرای کردان ما چند تامون اینجوری روی دانشگاه هاوایی تسلط داشتیم؟
در مورد یک میلیارد دلار اصلا چند بار این جور گزارشها قبلا توی مجلس خونده شده بود؟ این بار بار اول بود
متهم کردن دولت به نداشتن کارشناس حال آنکه الان برای مثال دانش جعفری رییس ستاد انتخاباتی یکی از آقایان هست و بور محمدی یکی از سازمانهای مهم کشور را در کنترل دارد مظاهری هم که دست راست میرحسین در زمینه اقتصادی شده.
گام بعدی انتخابات بود
کی از نامزدها اصلا برنامهاش بازگشت به وضع قبلی بود آمدهام تا اخلاق را برگردانم آمدهام تا صداقت را برگردانم آمدهام تا ... را برگردانم نکته جالب این هست که این نامزد رقیب اصلی بود
رقیب دیگر محسن رضایی بود او کمی فرق داشت او میخواست همه نیروهای قبلی را با هم برگرداند در واقع او هم تاکید داشت روی بازگشت نیروها و نخبگان اصلی گذشته که البته عموما هم روی یک خط سیر مشخص قرار دارند مشخصا او به دنبال ساختن یک کابینه کاملا محافظه کار هست اگر خط سیر تبلیغاتی او را هم در نظر بگیرید میبینیم که مدام از برخورد گله میکند
نفر سوم کروبی بود که حوصله توضیح دادن در مورد او و کرباسچی را ندارم که چه کردند و ...
خوب بیایید برخورد یک سیاستمدار را بدون اینکه به ماوقع بپدازیم پیش بینی کنیم برخورد منطقی چیست؟
در مورد اول که بسیار بدیهی است کسی که عملا خود را در جایگاه کسی که میخواهد شرایط قبلی را برگرداند و کاملا با سند و مدرک ثابت میکند قبلا وضع بهتر بوده را باید اینگونه به چالش کشید که با سند مدرک قبل را با الان مقایسه کرد زشتیهای قبل را با زشتیهای الان باید بررسی کرد در یک مناظره که کدام زشتتر بود من به شکلی بسیار جدی عقیدهآم این هست که جلسه مناظره چنین کسی بیشتر شبیه یک دادگاه هست چون او برنامهای ندارد جز همانکه قبلا بوده بدون هیچ اصلاحی
نفر بعدی آقای محسن رضایی کابینه محافظه کار جلسه مناظره باید آرام باشد و البته ایشان باید پاسخگو باشند که با این کابینه محافظه کار چگونه میخواهند مشکلات کشور را حل کنند احتمالا مناظره به این سمت میرود که آیا مردم به نخبگان سیاسی خود اینقدر اعتماد دارند یا اصلا نخبگان سیاسی اینقدر قابل اعتماد هستند که تمام امور کشور بدون وجود رقیب بین آنها به شکل مساوی تقسیم شود. یا اینکه چنین کابینهای به سمت دولتی کردن همه چیز پیش نمیرود؟
کروبی هم که ولش کن
سلام
بخش اول رو که دقیقاً هم نظر بامن بودید.
درباب محافظه کاری، من نام آن تعریق شما را سیاست با اخلاق اسلامی می نامم. فراموش نکنیم که صحنه ی سیاسی کشور ما با جهان متاوت بود. رفتار انتخاباتی آمریکا رو دقت بفرمایید! این خلاف سیاستی است که مانند دیانت ماست. امروز به این ترتیب و فردا با تخریب و تمسخر و کلیپ سازی و ... که همه را در فضای مسموم سیاسی خارج از کشور می بینیم. برخی قبح ها نباید شکسته شود (آقای جوادی آملی در 4 سال پیش فرمودند و امسال هم).
من هم دوست داشتم که این باعث رعایت اخلاق اسلامی میشد ولی فکر میکنم که بیشتر شبیه یک سفرهای میماند که پهن شده و آقایان راحت به شکلی که با هم به تفاهم رسیدند کنار هم نشستند و استفاده میکنند چون این آقایان به اندازه شما دغدغه انتخابات آمریکا و اینجور چیزها رو ندارند
آقا محمد سلام
این تعریف شما دقیقاً همان تعریف آقای احمدی نژاده (دایره قدرت و محدوده ی ممنوعه) و مطمئن باشید اگر چنین بود همچون احمدی نژادی در این دایره بالا نمی آمد.
از این رو چندین حالت را در نظر بگیرید و سپس بررسی کنید. این که شما گفتید هم یک احتمال است. این که آقای احمدی نژاد هم در دایره ی قدرت دیگری در حال کار است و الآن دعوای دو قدرت است و در این دعوا قدرتی پیروز است که خود را مردمی تر نشان دهد
و هزاران احتمال دیگر که بایستی ضریب عقلایی برای آن فرض کرد و محتمل ایجاد کننده را بررسی کرد.