-
خیلی وقت ها
یکشنبه 21 آبانماه سال 1391 22:33
فقط چند روز دگر تا به محرم مانده!
-
پروژه گلشیفته سازی
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1391 02:00
این داستان ادامه دارد . . .
-
دغدغه زوری!
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1391 01:59
واقعا جالبه که این فیلم سازهای ما قشنگ تو یه فضای جالبی زندگی می کنند. یکی نیست بگه لازم نکرده زوری برای خودتون دغدغه جامعه رو درست نکنید که این جور مزخرفات رو تولید کنید به خورد مردم بدید.
-
مشکلات کوچک و بزرگ!
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 20:52
تو کوچکترین مسائلی رو که می تونی حل کنی، حل کن، لازم نکرده به مشکلات بزرگ که نمی تونی حلش کنی فکر کنی! والا! می گه چون من باید به کل کشور فکر کنم، هیچ کدوم از این مشکلات کوچیک (به نظر خودش البته) رو حل نمی کنیم، مسائل بزرگ تر بیارید واسم! با این نوناشون!
-
وقتی همه خوابیم . . .
یکشنبه 5 شهریورماه سال 1391 01:10
یا بهتر بگم وقتی همه فکر می کنیم بیداریم . . .
-
آخه حجاب کجای قرآن اومده؟
جمعه 26 خردادماه سال 1391 15:39
خب اینجاش: روسری و مانتو حجاب است اما جلباب نیست! (یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ [جلباب، پیراهن یا جامه گشاد شبیه چادر و عبای عربی را گویند; المنجد، ماده جلباب.] ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ;[احزاب (33) آیه...
-
معضل بدحجابی و مسئله امروز ما!
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1391 12:46
این روزها در پی دستگیری یک شهروند محترم و مشهور در برج میلاد توسط نیروهای پلیس امنیت اخلاقی، بحث داغی در محافل اینترنتی راه افتاده که معضل بد حجابی این گونه حل می شود یا نه؟! من اینجا با چند سؤال ساده شروع می کنم: اول این که چرا وقتی این خانم خاص رو گرفتن بعضی ها سینه چاک کردن که واویلتا! دوم این که چرا پیش از این این...
-
پسرخاله
جمعه 12 خردادماه سال 1391 12:07
مجری: فرش ها رو می شوریم قبل از سال بوی گل بده. پسرخاله: ولی بعضی ها نباید بشورن! مجری: چرا؟ پسرخاله: چون وا می ره! مجری: چی وا می ره؟ پسرخاله: مقوا! مجری: مقوا؟ پسرخاله: بعله! مجری: مقوا چیه؟ پسرخاله: بعضیا زیرشون مقواست دیگه! مجری: اِی بابا باز شروع کرد!
-
آژانس
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1391 02:49
تنها دلخوشی روزهای سخت . . . ای کاش همیشه دهه 70 بود که از خاطرات دهه 60 می شنیدیم.
-
بزرگترین مشکل زندگی . . .
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 23:59
انتخاب بین اهم و اهم است! البته این مورد زیاد برای من پیش اومده! نمی دونم چرا!
-
مدتی است از خود فراریم
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 05:19
علاقمندی هام، داره فدای توانمندی هام می شه! تقریباً عمری است که داره این اتفاق برام می افته!
-
او
دوشنبه 28 آذرماه سال 1390 02:24
این که بتونی دنیا رو تو نظرت کوچیک کنی و به غیر از او به کسی فکر نکنی، تنها یارت رو اون بدونی تنها انیس تنهایت اون باشه، خیلی خوبه. ولی مواظبت از این موضوع و ادامه دار بودنش خیلی مهم تره، چون ممکنه به جایی برسی که تنهای تنها بشی! نه او باهات باشه نه تو با هیچ کس دیگه! خدا رحمت کند ما را!
-
عهد مجدد . . .
چهارشنبه 16 آذرماه سال 1390 00:52
بر زبان جاری کردن نامت، تنها کارمان نخواهد بود. در قول و فعل هم نامت می شویم.
-
بسیج یعنی علی که همه ی وجودش وقف اسلام بود
یکشنبه 6 آذرماه سال 1390 23:08
یه رفیقی داشتیم خیلی ایده ی قشنگی داشت. می گفت به نظر من ایده ی بسیج رو امام (ره) از اصحاب صفه ی پیامبر (ص) گرفته. شباهت عمده رو ببینید. اصحاب صفه کسانی بودن که خونشون زیر بغلشون بود و پای کار انقلاب پیامبر بودن. اگه لازم بود می جنگیدن، لازم بود می ساختن، خلاصه هر کاری که برای پیشبرد انقلاب پیامبر لازم بود این گروه...
-
مال حرام گوش ها را کر می کند ...
چهارشنبه 18 آبانماه سال 1390 01:38
گوشی که کر شد مقابل امام حسین (ع) شمشیر می کشد.
-
حال دور از شهر
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1390 23:58
می دونم بد موقعی برای قصه شنیدنه، ولی من می خوام براتون یه قصه بگم. وقت زیادی ازتون نمی گیرم. یه کی بود، یه کی نبود، یه شهری بود خوش قد و بالا، آدم هایی داشت محکم و قرص، ایام ایام جشن بود، جشن غیرت. همه تو اوج شادی بودن که یهو یه غول حمله کرد به این جشن. اون غول، غول گنده ای بود که می خواست کلی از این شهر رو ببلعه....
-
نوشته ای از روی عصبیت!
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 13:24
عقلاً نباید این متن رو بنویسم، اما به جهت حال اومدن نفس و حالگیری برخی از دوستان می نویسم. طبق معمول متن درون گفتمانی است، سرت رو بکش بیرون تو! بنده اینجا اعلام می کنم که با التزام فکری و عملی به منویات حضرت آقا تمامی اصول و مبانی و خطوط قرمز خود را از ولی امر مسلمین گرفته و از مهمترین مراجع تحلیلم منویات آقاست. بنده...
-
اشتباهات من!
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1390 23:44
انتخابات امسال بسیج من رو یاد چندسال پیش انداخت. یکی از صنایع یکی از برق، یکی که خسته ی کاره، یکی که فقط خوب حرف می زنه. اما یه تفاوت عمده داشت. 3 سال پیش این دو نفر سال دومشون بود، امسال این دو نفر سال سومشون بود. مهمترین نقش رو تو این تصمیم (کاندیدا شدنم) فاضل داشت. خدا حفظش کنه، ولی خیلی چیز گنده ای رو کرد تو پاچه...
-
آجر! و ما ادراکمالآجر
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 00:06
نمی دونم تا حالا توفیق سر عملگی تو اردو جهادی داشتید یا نه. اولین باری که این توفیق رو پیدا کردم و به شدت ناشی بودم تو قصه، یه دیوار رو خواستم بچینم بره بالا. هی با ترس و لرز و شاقول و غیره سعی می کردم دیوار صاف بشه. بعد دو روز کار کردن دیگه خسته شدم، نزدیک 10 رج زده بودیم. مجموعاً می شد گفت دیوار صافیه. از اونجا به...
-
زمین خوردن دیگران خنده ندارد!
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 12:08
از بچگی به ما یاد دادن که وقتی یه نفر می خوره زمین باید بهش خندید! دیدنی های یکشنبه ها رو یادتون می آد؟ ولی آخه این واقعاً مطابق اخلاق و مرام اسلامی ماست؟ وقتی یکی داره می خوره زمین باید دورش رو بگیریم نذاریم بخوره زمین. خورد زمین باید دستش رو بگیریم بلندش کنیم. این که خنده نداره. اما ظاهراً این قصه ی دوران کودکی ما،...
-
بحرین!
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 20:56
-
و اما بعد...
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 01:16
و چیست این دنیای مجازی که هر روز قصد ترک این زمین می کنم و فردا بر سر آنم! اف لک یا دهر مجازی! اف لک!
-
شاید درست نباشد!
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 23:34
بعضی وقت ها درس می خونیم که پول دربیاریم. بعضی وقت ها درس می خونیم که قدرت کسب کنیم. بعضی وقت ها درس می خونیم که بهمون حالی دست بده و لذت ببریم. بعضی وقت ها درس می خونیم که دل پدر و مادرمون رو شاد کنیم. بعضی وقت ها درس می خونیم که تکلیف اجتماعی مون رو انجام بدیم. بعضی وقت ها درس می خونیم که تکلیف شرعی مون رو انجام...
-
دوره2 دبیرستان سبحان!
شنبه 28 اسفندماه سال 1389 13:39
یاد ایام جوانی:
-
درخواست کمک از سپاه برای مردم بحرین
پنجشنبه 26 اسفندماه سال 1389 18:37
بسم الله النّاصر المستضعفین و القاصم الجبّارین http://bahrain.gigpa.com سلام و درود خداوند بر برادران مجاهد ما در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، آنها که در سالهای آسایش و صلح، ذهن و تن خود را به سختی و جنگ آوری آماده ساختهاند تا در پناه عقل و ایمان، از اسلام ناب محمدی و ثمرهی خون شهیدان انقلاب اسلامی پاسداری کنند....
-
انجمن به اصطلاح اسلامی 2
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 09:48
بسمالله الرحمن الرحیم مقدمه: از آن زمانی که به دانشگاه آمدم و با مجموعههای دانشجویی آشنا شدم، یکی از دغدغههای اصلی مسئولین نهاد، برقراری ارتباط مثبت بین دو تشکل بزرگ دانشجویی بودهاست. خب در نگاه اول و به دور از بررسی جوانب این موضوع میتوان این امر را مثبت ارزیابی کرد. لکن بایستی با دقت بیشتری به ویژگیهای این...
-
انجمن به اصطلاح اسلامی (متن مربوط به 2 سال پیش است)
سهشنبه 24 اسفندماه سال 1389 09:47
بسم الله الرحمن الرحیم پردهی اول: هرساله بسیج دانشجویی در ایام سوگواری سالار شهیدان، اطراف سالن شهید چمران و سرسرای دانشکدهی فنی را سیاه پوش میکند. در زمستان 1386، در اتفاقی عجیب، دوستان نوارخانهی 16 آذر درخواست جمع کردن این سیاهیها را برای برگزاری جشنی در این ایام سوگواری داشتند! این موضوع که با هیچ یک از...
-
سخت ترین بخش
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 22:09
سخت ترین بخشش اینجاست که هنوز دارم دنبال چیزایی می دوم که سال ها پیش خودم ساختمشون. و دوباره چیزهایی رو می سازم که سالهای سال باید دنبالشون بدوم. می دونی چرا سخته؟ چون همش با خودم می گم، کاش از اول نساخته بودمش. پی نوشت: از کوه افتاد، بند طنابش گیر کرد. از ته دل خدا رو فریاد کرد به امداد. ندایی اومد آیا به خدا اطمینان...
-
هرگز مسئول نخواهم شد!
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 10:16
واقعاً چه فایده ای داره؟ پول که نمی تونی در بیاری، زندگیت هم که باید در حد پایین ترین مردم باشه، باید چندین برابر دیگران هم وقت بذاری، تازه بعد از کلی دهن آسفالتی و وقت گذاشتن همه عالم و آدم بهت فحش بدن، که تو شعور نداری و ایدئولوژی نداری، نمی فهمی اسلام یعنی چی، کل زندگی و خونوادت هم می کشن بیرون می آرن تو چشم ملت،...
-
چشم انداز بسیج، یک توهم زیبا
پنجشنبه 28 بهمنماه سال 1389 22:06
با سلام خدمت دوستان! پس از توجهات خاصه ای که بر برگه ی پاسخ نامه ی کنکور داشتم، و همچنین اتفاقات کوچک و بزرگ امروز کشور و جهان اسلام، و در آستانه اردوی جنوب، دیدم فرصتی مناسبی است تا به بی ربط ترین مسئله به موارد فوق بپردازم. چشم انداز 1390 بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران. راستش وقتی عضو شورای فرهنگی...